آوینا یکی یه دونه مامان و باباش

ورود و حلول سال 1393

خوب بالاخره سال 92 هم تمام شد سال جدید داره از راه می رسه ما مثل همیشه!!!!!!! توی خونه خودمون نیستیم، داریم میریم پیش خانواده هامون و توی خونه پدری جشن عید بگیریم امسال سر سفره هفت سین خونه مامان جون و آقاجون هستیم امسال با اومدن عید و نزدیک شدن به عید هر روز از روز قبل بیشتر احساس سنگینی می کردم و اون احساس هیجان نبود ..... نمی دونم چرا ... همش احساس کسی رو دارم انگار مدتها توی آب راه رفته و الان که اومدم بیرون، نمی تونم قدم از قدم بردارم، انگار که نه پای رفتن دارم نه پای موندن .................. از ته دل از خدا می خواهم : سال جدید برای همه خبرهای خوش، احساس خوب، زندگی خوب، تن سالم، روح و روان آرام و دل...
27 اسفند 1392
1