عزیزم دیگه راه میری و اصلا هم نمی شینی
عزیزکم راه میری مثل یه عروسک کوچولو، ٢١ دی راه رفتنت شروع شد و الان بدون وقفه راه میری و می رقصی و سریع دستاتو میبری بالا و می رقصی موقع راه رفتن دستت رو مثل پارو تکون می دی تا تعادلت رو حفظ کنی ولی آنی خیلی از دستت ناراحت شدم که نمی ذاری ازت فیلم بگیرم یا عکس بندازم، آخه شیطوننننننننننننننننننننننننننننننننن چه جوری بهت نشون بدم که چیکارها می کردی ناز دلم میری روی مبل تکی دراز می کشی و خوتو تاب و قوس می دی و می دونی من از این کارت خوشم میاد زیرچشمی منو نگاه می کنی و همش می خندی دستت رو می گیرم و با هم راه میریم تو خونه و انگار من رو ابرها سیر می کنم عشق ایشاله همیشه سالم و شاد باشی وای آنی نمی دونییییییییییییییییییییییییییی...