آوینا یکی یه دونه مامان و باباش

حرف زدن خانوم خوشگله من

عزیزم قربون اون زبون شیرینت بشممممممممممممم من عاشقتم آوینا دوست دارم منو بابایی اینو بهت میگیم تو هم میایی توی بغل ما می شینی و خودت لوس می کنی و تکرار می کنی خیلیییییییییییی وقته دیگه کاملا می تونی حرف بزنی ولی دیروز برای اولین بار بود دیدم که مثل بچه های چند ساله که یه قضیه ای رو با آب و تاب تعریف می کنن و همش آب دنشونو قورت میدن برام حرف زدی. الهی من فدای اون قد نازت و زبون شیرینت بشم که سرپا ایستاده بودی تا مسلط تر حرف بزنی ... می خواستم قورتت بدم برات سی دی گرفته بودم کیتی پیشی ملوسم که می خواست بره شهر بازی – پارک – لباسهاشو خودش می پوشید و .... و تو با اون حالت بچه گانه ات داشتی م یگفتی همه این کارها رو...
7 آبان 1391

حرف زدن خانوم خوشگله من

عزیز دلم تقریبا دیگه میشه گفت به حرف زدن افتادی از اوایل خرداد دلم نیومد یه سری چیزهایی رو که به زبون خودت میگی اینجا یادداشت نکنم الهی من فدای تو تقریبا همه چی رو درست میگی یعنی طوری که میشه فهمید چی میگی مثلا بابایی - مامایی - آیدین - آقا جون و مامان جون (با تشدید ج) - خرسی(عروسک صورتی خرس) - مهرسا - ملیکا (به سختی) - اسم خاله ها و اسم من و بابایی - عمو - خاله (به سختی) - سوپ - باشه (اونقدر شیرین میگی باشه که ضعف میکنم) - می خنده (منظورت پیشی سی دی عمو پورنگ هست که خندیدنش حالت گریه داره ولی تو سریع میگی می خنده قسمت "د" رو با مکث و طولانی میگی) - یخچال - هندونه - موز - ابرو و چش و گوش و بینی و مژه و ... -  جوجو - پیشی ...
13 تير 1391

ناز دلم حرف میزنی برام دلبریها می کنی

سلام عزیزم از جمعه 12 اسفند دیگه کاملا داری حرف میزنی خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ماهتررررررررررررررررررررر و نازتررررررررررررررررررررر از قبل شدی، من و بابایی از نگاه کردن به لذت می بریم و هر دو با وجد خاصی می گیم یعنی دختر کوچولوی ماست که اینقدر بزرگ شده و میتونه حرف بزنه و برقصه و راه بره و با ما شوخی میکنه و سربه سرمون میذاره خیلی دوستت دارم جمعه رفته بودم مانتو بخرم هر چی می پوشیدم می گفتی به به ... و یه مانتویی نگین داشت اونا نشون می دادی و می گفتی ننین و به به.... صدای همه حیوانا رو کامل میگی قبلا با خواهش و التماس می گفتی ولی الان خودت می گی و چقدر هم ناز می گی و حتی ادای بعضی از حیوانها رو در می...
15 اسفند 1390

دایره المعارف لغات دختر ناز و خوشگلم

عزیزکم از یازده ماهگی که گفتی مامان دیگه حرف زدن رو شروع کردی اما به زبون ناز خودت و به اراده خودت، هر موقع که دوست داری ناز خوشگلم عزیزدلم دلبریها می کنی که نگو و نپرس می خوام از لغتنامه ات بنویسم که چیا می گی، مثلا می گی: مامان بابا جیز در در بع بع بع الهی قربونتتتتتتتتتتت برم اندازه یه گله بره ناقلا بع بع می کنی مع مع مع ..... میو میو هاپ هاپ   صدای اسب رو بصورت یه شیهه خنده دار در میاری: آ.........  یعنی اینکه: صدای اسب، جیگرتو بخورم که چقدر ناز صدای اسب درمیاری   صدای ببر رو مثل یه خروپف ترسناک در میاری: هوم...... یعنی اینکه: صدای ببر، الهی فدای تو ...
23 بهمن 1390
1