آوینا یکی یه دونه مامان و باباش

خانواده ... خواهر ... برادر ....

1393/10/21 8:30
نویسنده : مامان آوینا
1,134 بازدید
اشتراک گذاری

به آوینا می گم:

عزیزم بیا و بشین سر سفره و مثل یه خانواده غذامونو بخوریم، نمی شه که شما سرپا باشی .....

به من جواب می ده:

ما که خانواده نیستیم  خواهر کو؟ برادر کو؟

من:

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


هر روز ازم درخواست می کنه یه خواهر یا برادر کوچولو براش بیاریم

بهش می گم:

تو که غذا نمی خوری و اینقدر منو اذیت می کنی، من هم برات هیچ خواهر و برادری نمی خرم.

مات و مبهوت منو نگاه می کنه و خیلی محکم می گه:

اگه غذا نخورم هم می خری.


توی دستشویی دو تا خمیر دندان گذاشته یکی برای خواهرش و یکی برای خودش، جالبه که هر روز سراغ خواهرشو می گیره و می گه پس کی میاد و دندوناشو مسواک می زنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


تمام مدت با موبایلش با خواهرش، با برادرش صحبت می کنه و  هر کس می گه چه دوچرخه خوشگلی و چه اسباب بازی خوشگلی و .... می گه مال خواهرمه یا برادرمه داده من بازی می کنم و خودش هم الان میاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


خلاصه دخترک ناز من بدجوری توهم خواهر و برادر زدی و جدیدا هم بعد از کلی فکر و توهم فانتزی به این نتیجه رسیدی که :

دو تا برادر و یه خواهر که با خودت بشن چهارتا که دو تا دو تا با هم بازی کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

پگاه
7 بهمن 93 8:27
تحت تاثیر تبلیغات افزایش جمعیته!
مامان آوینا
پاسخ
نمی دونم والا هر چی هست خیلی رو مخ من هست!!!!!!!!!
مامان آریا
29 بهمن 93 8:58
سلام خوبی گل مهربون ؟ همسر خوبت و دختر نازت خوبن ؟ واقعا به این سنی که می رسن خیلی خیلی نیاز هست در نزدیکی آدم بچه ای باشه که مرتب همبازی بچه باشن کاش مثل قدیما بچه های ما هم بچه همسایه داشتن و می تونستن خونه هم برن و بیان و تو حیاط و کوچه با هم بازی کنن و بزرگ بشن می دونم سر آوینا خیلیییییییییییییی اذیت شدی اما کاش یکی براش می آوردی ( نزنی منو )
مامان آوینا
پاسخ
سلام عزیزم ممنون ما خوبیم ........ به وبت هم سر می زنم ولی چون کد امنیتی برام حذف شده قبول نمی کنه نظر بذارم آره واقعا درد بی همبازی ای بد دردی هست بد درد ........ شاید یکی دیگه بیارم ولی ........ قطعا از اون برای آوینا همبازی در نمی یاد
مامان روشا
16 اسفند 93 3:02
سلام نعیمه جان خوبی عزیزم مدتا بود با دل سیر نیومده بودم وبت همیشه تند فقط یه نگا می کردم متاسفانه سرم الکی شلوغه دلم برای تو اون دختر گلت یه ذره شده چه جالب این قدر خواهر و برادر می خواد حتما اطرافتون زیاد دارین؟؟؟ اگه برات امکان داره خوب یکی دیگه بیار هم برای خودت خوبه هم آوینا الان بهترین زمانشه من اگه در گیر درس نبودم حتما الان باردار می شدم خودت خوبی؟؟؟؟ کی می ری تبریز راستی شماره های گوشیم پریده شمارتو برام تو وایبر بزار دوباره دلم تنگ شده
مامان آوینا
پاسخ
وای آوینا خیلی وقته خواهر و برادر می خواد تا قسمت چی باشه من هم دلم براتون تنگ شده ما هفته اول می ریم طرف مشهد و هفته دوم می ریم تبریز