بازیهای من و تو
قرار بود یه پست مصور از بازیهامون برات بذارم که خاطره ای بشه برای بعدهامون که چطوری اوقاتمونو می گذرونیم
البته جدیدا زیاد با هم بازی نمی کنیم، اکثرا سرگرمی مون فقط همون کتاب خوندن برای تو هست و اینکه تو بیشتر دوست داری کارتون ببینی مخصوصا بچه های کوه آل..... به قدری این اسم رو ناز می گی که من می خوام بخورمت و به خاطر همین هم هست نمی تونم مانع تو بشم که این کارتون مورد علاقه ات رو ببینی وقتی می بینم تو با این شور و هیجان اسم ین کارتون ور می گی و علاقمند هست که پیگیری کنی تسلیم تو می شم و البته دلیل مهمترش شاید این باشد که شما هر روز توی مهدکودک آموزشهای مختصری دارید و دلم نمی یاد خونه هم که می رسی من تو رو مجبور کنم یه سری کارهای فکری کنی و می خوام که هر جور دلت می خواد استراحت کنی
به هر حال این عکسها از شهریور هست به این طرف
این هنر جدا کردن رنگهاست که گیره هاتو ریخته بودی و همرنگها رو کنار هم میذاشتی که سر صبح 5 شنبه زحمتش رو کشیدی و من دلم نیومد ازت عکس نگیرم
اینهم کار دستی های تو هست
چیزیکه خیلی برام عجیب بود این بود که دو تا از این تصاویر رو با بابا چسبوندی و خیلی عجیب بود بعد از گذشت دو ماه کاملا می دونستی کدومها رو با بابا چسبوندی کدومها رو با من!
شاید کس دیگه ای این نوشته منو بخونه تعجب کنه از اینهمه حیرت خنده دار من !!!!! ولی این یعنی اینکه هر چیز بی اهمیتی!!!!! از نظر ما بزرگترها کاملا برای بچه ها مهم است و کاملا در یاد و خاطرشون می مونه و اینچنین هست شکل گیری شخصیت کودک!!!! که بعدها متوجه می شویم چه چیزها که این موجودات خارق العاده در یاد و خاطرشان ثبت و ضبط نکرده اند و بر پایه همان دیده ها و شنیده هایشان هست که شخصیتشان شکل گرفته است.
اینهم بازی با پاها
اینهم خمیر بازیهامون
چون چند بار پیاپی من از بازیهامون عکس می گرفتم (البته برای ثبت خاطراتمون) سر این خمیر بازی تو اصرار داشتی از هر موجودی که خلق می کردیم عکس بگیرم!
اینجا هم با این خانه سازیها نمی دونم!!!!؟؟؟؟ چی درست کرده بودی و منو صدا کردی که بیا و ببین چه خوشگل!!!! درست کردم
اینجا که خانوم دکتر شدی و توت فرنگی خانوم رو معالجه می کنی!! همین جا لازم به ذکر هست که این اواخر سی دی توت فرنگی n بار می دیدی و باز هم درخواست م یکردی که دوباره ببینی و اون روز رفتیم مغازه دفتر نقاشی بخریم که تا وارد مغازه شدیم سریع گفتی : "آقا دفتر توف ترنگی می خوام" و من موندم تو از کجا می دونی که شخصیتهای کارتونی دفتر و اینها دارن!!!!!!!
اینهم اختتامیه که روز تولد من الا و بلا گفتی تولد تو هست و کلا زحمت فوت کردن شمع و بریدن و اینا رو متقبل شدی!!!!!