آوینا یکی یه دونه مامان و باباش

واکسن هیجده ماهگی

عزیز دل من روز 13 اردیبهشت چهارشنبه واکسن زدیم سخت بود ولی به هر حال گذشت فقط هم روی تاب آروم می شدی، بابایی نمایشگاه بود و ما دوتا حتی 5 شنبه و جمعه خونه تنها بودیم یه تجربه برای مامانهایی که احتمالا این صفحه رو می خونن و میخوان برای نی نی هاشون واکسن بزنن می نویسم که وقتی می دیدم تب نداره بهش استامینوفن رو تمدید نمی کردم ولی همین که 4 ساعت می شد 5 ساعت هم بدنش گرم می شد و هم درد کلافه اش می کرد. خلاصه به هر سختی بود این مرحله رو هم پشت سر گذاشتیم و واکسن زدن رفت تا سن مدرسه رفتنت ایشاله همیشه سالم باشی ای عشق بهاری من حرف همیشگی من ماه بانوی زندگیم عاشقانه دوستت دارمممممممممم عزیزم چند تا عکس از اون رو...
17 تير 1391
1