آوینا یکی یه دونه مامان و باباش

بدنیا اومدن پرنیا

عزیزم آوینا جون نی نی خاله فریبا 15 مهر شنبه بدنیا اومد خیلی دوست داشتم ما هم اونجا بودیم تا تو از نزدیک ببینی چون خیلی نی نی دوست داری وقتی بچه کوچیک می بینی خیلی ذوق می کنی ما سه شنبه میریم تبریز تا نی نی خاله رو ببینیم در ضمن تولد مامانی 7 مهر بود که جمعه نشد ولی یکشنبه رفتیم خرید و کیک خریدیم رفتیم خونه دوست بابایی(که تو خیلی اونا رو دست داری بهش میگی عمو سپریان و همش با خانوم عمو توی خونه اش این ور و اون ور میری و براش حرف میزنی) و اونجا کیک خوردیم که برات عکسهاشو میذارم خیلی وقته کامپیوترم نمی تونست عکس آپلود کنه دیروز درست شده ولی دیگه فرصت نیست میرم و میام گلچینی از عکسهای این هفت ماه برات میذارم خیلی دوستت دارم گل د...
17 مهر 1391
1