آوینا یکی یه دونه مامان و باباش

مسافرت خرداد 1391 (خونه مامان جون و شمال)

1391/4/3 11:25
نویسنده : مامان آوینا
487 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم خیلی ماه هستی زندگی با تو رنگ دیگه ای داره رنگی که فقط میشه احساس کرد، نه دید و نه توصیف کرد!

عشق بهاری من، عاشقت هستم

باید بگم مسافرت با تو سختی های خاص خودشو داره مخصوصا تمام مدت بغل من بودن  و شیر خواستن تو  و هیچی نخوردنت و حرص خوردن من ولی خدا رو شکر در کل حالت خوب بود

ولی ..... لحظه لحظه زندگی با تو یه چیز دیگه است

نمی خوام زیاد از سختی ها بنویسم میدونی سختی ها می گذرن و فقط طعم  شیرینی های زندگی توی کام ذهنمون می مونه پس من هم نمیخوام با ثبت کردن در اینجا ماندگار بشن بذار گذر زمان اونا رو ببره از طرفی اگه سختیها نباشن نمی تونه طعم شیرنی ها رو حس کرد

می خوام برات عکس بذارم عکسها بگن ما کجا رفتیم و چیکار کردیم و تو چیکارها کردی ....

این عکس اولی قبل از رفتن بود توی خونه داشتی بازی می کردی ما هم وسایل جمع کردیم بالاخره ساعت 4 بعد از ظهر راه افتادیم به طرف خونه مامان جون

 

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

 

 

این هم یه عکس وسط راه پیاده شدیم آنی.... عاشق اینجوری نشستن و خندیدنت هستم این عکس برای دل خودم گذاشتم

 

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

 

این هم یه عکس از آخرین روز مسافرت که توی بندر انزلی این عکس رو گرفتیم و سوار ماشینمون شدیم و ساعت 10.5 صبح حرکت کردیم به طرف تهران و بالاخره ساعت 5 بعدازظهر به سلامت رسیدیم خونمون و تو خوشحاللللللللللللل......  شدی عزیزززززززززززززززز من قربونت برم

 

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

 

 

عزیزم بقیه عکسها رو هم توی ادامه مطلب میذارم

این عکس رو اولین روز خونه مامان جون گرفتم تا 5 بعداز ظهر با بچه ها بازی می کردی، نمی خواستی بخوابی آخرش هم از خستگی رفتی روی پای  عمو ناصر سریع خوابت برد قربون این خستگی ات برم که حتی نتونستی دهنت رو تکون بدی همون جوری موند تا آخر خوابت، الان که خوابی بهت می گم بخورمتتتتتتتتتتتتتتتتتت

 آپلود عکس کوچولوهای فارسی

این هم لی لی حوضک حیاط خونه مامان جون

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

این هم آوینا با  آیدین و مهرسا و ملیکا توی پارک ولیعصر

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

خوشگلم اسم همه رو می گفتی مخصوصا وقتی آیدین از تو می پرسید و همه ذوق می کردند این چند تا عکس هم همون شب توی پارک :

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

فدای اون اشک نازت بشم زمین خوردی و گریه کردی:

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

این هم عکسهای دشت گل زرد که با مامان جون اینا رفتیم

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

اینا عکسهای اردبیل هست، فندقلو فوق العاده خوشگل بود

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

بدون شرح:

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

ساحل آستارا

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آبشارا ویسادارا

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

اینجا در خواب ناز بودی که رسیدیم البته (کلی غر زدی تا خوابت برد)تو رو ساندویچ کرده بودم که بخورمتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

از خواب بیدار شدی عشوه می اومدی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

بندر انزلی: بابایی می خواست بره دریا شنا کنه تو اشکریزان و غرغرکنان....نروووووووو

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

اینجا هنوز هم عصبانی و قهر بودی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

از اونجایی که تماما بغل بابایی بودی در نتیجه عکسی با من نداری

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

اینها هم عکسهای تکی تو هست

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

اینم بالاخره با اشک اومدی بغل من و پایان مسافرت

آپلود عکس کوچولوهای فارسی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

شیوا ( مامان پرهام )
10 تیر 91 9:22
عزیزم عکسهاتون فوق العاده قشنگه و زیباس دخترت خیلی شبیه خودته خدا نگهش داره ماشالله خیلی نازه و خیلی عشوه های قشنگی می اد محکم ماچش کن از طرف من
ندا مامان اميرمحمد
13 تیر 91 12:20
اي جونم جيگرشوووووووو چقد نازه ماشالا بوووووووووووس