آوینا یکی یه دونه مامان و باباش

سومین تصمیم کبری آوینا خانوم!!!!!

1392/2/18 10:28
نویسنده : مامان آوینا
207 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزکم تو مخلوق فوق العاده خدا هستی برام

یادمه اولین تصمیم کبری ای که گرفتی دقیقا فردای روزی که که 9 ماهه شده بودی، تا روز قبلش -چون شیر من رو توی بیداری نمی خوردی- همیشه موقع خوابیدن پستونک می خوردی تا خوابت بگیره ولی همون روزی که 10 ماهه شدی یعنی 15 مرداد همین که خواستم پستونک رو بذارم دهنت از دستم گرفتی و پرت کردی اون طرف، چند بار این حرکت تکرار شد و همون شد که دیگه پستونک نخوردی و توی بیداری شیرم رو خوردی.

دومین تصمیمت از شیر گرفتن خودت بود که ماجراش مفصل برات نوشتم که 13 شهریور بود ساعت حدودهای 11 شب بود که تصمیم گرفتی دیگه شیر نخوری.....

سومین تصمیمیت هم از پوشک گرفتن خودت بود که جهارشنبه 18 اردیبهشت صبح که از خواب بیدار شدی گفتی می خوام پوشکمو عوض کنی و بعدش که از دستشویی اومدیم بیرون گفتی که نمی خواهی پوشک بشی و بزرگ شدی و همه پوشکها رو جمع کردی و بدو بدو بردی ریختی سطل آَشغال و با خنده و شادی و هر بار ججیش داشتی خودت می گفتی و می رفتیم دستشویی و .......

این ماجرا تا امروز ادامه دارد که رفتی مهد و من خیلی نگرانت هستم به خاله ها سپردم اگه یه موقع لباست کثیف شد چیزی بهت نگن و....

خدایا این مرحله از زندگی دخترکم رو به خیر و خوشی بگذران.

آوینا عاشق این تصمیم گرفتنهات هستم عاشقتم دختر!!!! ایشاله همیشه همینطور محکم و استوار تصمیمات زندگیتو بگیری و ثابت قدم باشی.

انشاله

البته باید عرض کنم برای اطلاع عموم! این تصمیم آوینا در پی صحبتها و مشاورات و تمرینات چند ماهه ما در مورد مزایای دستشویی رفتن و.......... اینها صورت گرفته است که به هیچ عنوان نمی خواست این موضوع رو قبول کنه ولی طی یه اقدام حیرت انگیز این تصمیم رو عملی کرد!!!!!

پی نوشت فردا!

باید عرض کنم همچنان با دستشویی ش. 2 مشکل داره و بدش میاد و قرار شد دوباره توی مهد پوشک کنم ولی توی خونه به پروزه مان ادامه می دهیم تا ببینیم کی با این قضیه کنار می آید.

پی نوشت هفته بعد:

دختر ناز و خوشگلم وقتی از مهد می اومدی می گفتی: مامان من بزرگ شدم پوشکمو باز کن و شورت پام کن.

و تا سه شنبه اینکارو کردیم، دو روز موندی خونه پیش بابا که وقتی جمعه شد کاملا می تونستی از دستشویی استفاده کنی (بدون هیچ مشکلی) و از همون شب سه شنبه دیگه حتی حاضر نبودی شبها پوشک بشی، یه بار هم که من بعد از خوابیدنت تو رو پوشک کردم صبح بلند شده بودی عصبانی شدی!! قربون تو بشم!! که وقتی تصمیم می گیری دیگه پاش همه جوره وامی ایستی

و اینگونه بود ماجرای از پوشک گرفتن هم به خوبی و خوشی به انتها رسید...

یعنی روز 18 اردیهشت تصمیم گرفته شد و روز 25 اردیبهشت بطور کامل اجرایی شد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان روشا
23 اردیبهشت 92 14:10
الهی قربون این فرشته پاک بشم با این تصمیم گرفتنش

خیلی بامزه بود حال کردم

اون 2تا مشکلشو به بقیه خوبی هاش ببخش باشه مامانی؟


باشه خاله ولی وقتی بچه هایی مثل روشا می بینم که خدا حفظشون هزارررررررررررررررر ماشاله باشه بهشون، دلم می گیره می گم چی می شد این دختر نازم -به من نمی رفت- و یه ذره جسارت و شیطنت و ... داشت من هم دلم خوش می شد آخه چی می شد خواهررررررررررررر
وفا مامان پارسا
28 اردیبهشت 92 1:17
احسنت به اوینای گل
مامان خوبش هر ویژگی که هر انسانی داره جنبه های خوب و بد داره .. و البته قرار نیست که همه ادمها ویژگی های یکسانی داشته باشن اونوقت دنیا خسته کننده و تکراری خواهد بود اگر همه یکجور باشن .. فقط باید خیلی خوب احساسات بچه هامون رو در مسیر درست هدایت کنیم که بتونن در جامعه خودشون روی پای خودشون باشن و از زندگیشون راضی باشن
خوندن کتاب کلید های پرورش استعداد در کودکان رو بهت توصیه می کنم .. منظور از استعداد توانایی های بلقوه همه بچه هاست نا هوش زیاد

ممنون دوست عزیزم